محل تبلیغات شما



آنكه رفت ب حرمت آنچه با خود برد ديگر حق بازگشت ندارد‏

‏ رفتنت مردانه نبود حداقل مرد باش و برنگرد

ديگر هوای بازگرداندنت را ندارم هركجا دلت می خواهد برو

فقط آرزو ميكنم وقتی هوای من ب سرت می زند

آنقدر آسمان دلت بگيرد که با هزار شب گريه چشمانت باز هم آرام نگيرد.


و تو یک روز میفهمی

بعد از من

هرکه پرسید عشق چیست

به دورها خیره میشوی

و با اشک خواهی گفت

عشق به دوست داشتنم مشغول بود

و من ندیدمش

آنقدر ندیدمش

که صدای سالهای دلتنگیم شد

و آنروز من به دوست داشتنت معروف خواهم شد


نمیتونی بفهمی چقد دلم هواتو کرده خیلی دلم برات تنگ شده کجایی عزیزم چرا نمیای پیشم تو ک قول داده بودی همیشه کنارم میمونی من خیلی تنها شدم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها